این کارشناس معماری بیان میکند: همجواریهایی که اکنون در بین ساختمانهای ما وجود دارد صرفاً به جهت قرارگیری ۲ پلاک درکنارهم، بدونِ توجه به ارتباط معنایی است. در سیمای شهری عناصری که کنار هم قرار گرفتهاند هیچ ارتباط بصری باهم ندارند بهطور مثال اگر به خط آسمان شهر نگاه کنیم هیچگونه پیوستگی در آن دیده نمیشود که این از نظر معماری غلط است.
بلندمرتبهسازی آفتی بر معماری قزوین
این کارشناس معماری اظهار میکند: برای مثال برج تجارت که در میدان دروازه درب کوشک ساختهشده جدای از اینکه حریم میراث فرهنگی را مورد تجاوز قرار داده است. تواضع خود را نسبت به تاریخ این شهر از بین برده و در کمال بیادبی در برابر میراث فرهنگی سر به فلک گذاشته است حتی اگر بخواهیم عناصر تاریخی را کنار بگذاریم و به ساختمانهای اطراف برج تجارت نگاه کنیم؛ هیچ حسنی از همجواری در آن دیده نمیشود و این برج بهتنهایی معنای تجاوز را پررنگ میکند.
ایسنا/قزوین این روزها از ایستادن روی پل عابر پیاده و یا بام خانهها از تماشای چشمانداز شهر چیزی عایدمان نمیشود جز خط آسمانی نامنظم که براثر ساختوسازهای برخی از برجها در کنار بافت متراکم شهر یکپارچگی خود را از دست داده است.
قدم نهادن در کوچهپسکوچهها تنشهای بصری نماها را در ذهن هویدا میکند. آیا این روزها از ایستادن روی پل عابر پیاده و یا بام خانهها از تماشای چشمانداز شهر میتوان لذت برد و به شهری که با ساخت شتابزده پا به عرصه مدرنیته گذاشته است میتوان افتخار کرد؟ آیا قدم نهادن در کوچه پس کوچههای شهر نشانی از تنوع و خلاقیت معماران را در نماسازیها هویدا میکند؟ شاید آنها که لبخندی از رضایت بر لب دارند مهر تأییدی بر پیشرفت و بهروز شدن معماری شهر میزنند و این تداعیکننده رویای مدرنیته شدن شهر قزوین است.
وی میگوید: در قزوین دیروز، ساختمانها در یک خط ارتفاعی قرار داشته و خط آسمان شهر منسجم و نشانههای شهری بهوضوح دیده و بهراحتی قابلشناسایی بود که حتی این عوامل سبب شده ازنظر بصری آرامشی در شهر حاکم باشد اما قزوین امروز دچار آسیب شدید و بههمریختگی زیادی است که تشخیص نشانهها و نمادهای شهری را کمی سخت کرده است. درگذشته هر شهر نماد، مفهوم و معماری خاص خودش را داشته است این در حالی است الان نمیتوانیم بفهمیم که شهر با چه فرهنگی و چه نوع معماری پیش میرود.
وی بیان میکند: برای پیشبرد شهر و احیای هویت ازدسترفته شهر نیاز به یک قانون خوب و جدید داریم چراکه قانون اجرایی ما مربوط به سال ۱۳۴۳ است.
محمد بهزادپور از دیگر کارشناسان معماری است که در گفتوگو با ایسنا اظهار میکند: در ادبیات دینی ما به همجواری ساختمانها و تأثیرات آن بر سایر ساختمانها تأکید فراوانی شده است. اشرافیت در آموزههای دینی و عدم ایجاد مزاحمتها و حفظ حریم مواردی است که باید رعایت شود اگر بخواهیم مقایسهای بین قزوین گذشته و قزوین امروز داشته باشیم باید بگوییم شهر از اصل و هویت تاریخی خود فاصله گرفته است.
وی ادامه میدهد: در این برهه از زمان با توجه به اینکه آموزش شهروندی از بین رفته و با توجه به اینکه یکپارچگی جامعه تقریباً دچار آسیبهای زیادی شده است؛ فلسفه و باورهایی که در ذهن افراد وجود دارد دچار گسست و ازهمگسیختگی شده و این سبب شده تا مردم به یکدیگر اهمیت ندهند و این پدیده در معماری قزوین هم اتفاق افتاده و به معنی واقعی کلمه حسن همجواری در این شهر از بین رفته است.
اما بهراستی واقعیت چیست و باید قزوین را چگونه ببینیم؟ ایسنا در این گزارش به سراغ برخی کارشناسان معماری و شهرسازی رفته تا فضای معماری شهری قزوین را از نگاه آنان بررسی کند.
به گزارش ایسنا، هر نقطهای از شهر که میرویم یک برج همچون گیاهی خودرو سر به فلک نهاده است. شاید به خواسته مدیران، شهر رو به مدرن شدن پیش میرود ولی وقتی پا به مناطقی که این برجهای تازه به دوران رسیده میخ خود را بر زمین کوبیدهاند، میگذاریم؛ مظلومیت ساختمانهای کم تراکم همجوار این غولهای بتنی را حس میکنیم.
به گزارش ایسنا، از زمانی که انسان پا به عرصه علم محوری در خاستگاه مدرن شدن نهاد، با یاری علم و تکنولوژی روز پیشرفتهای قابلتوجهی برایش نمایان شد و او را حریصتر کرد تا مکانی در شأن انسانیت خلق کند. حال به یک پروسه زمانی برخورد کردیم که فقط ساختیم و ساختیم و ساختیم و همچنان خواهیم ساخت به گمان خود خواستیم بسازیم تا هویت ببخشیم درحالیکه تبر بر ریشه تاریخ و هویت شهر زدیم.
انتهای پیام
فرزادپور تصریح میکند: متأسفانه معماری امروز شهر قزوین به علت ظهور پدیده «بسازبفروشی» سبب شده تا خانه به کالا، تبدیل شود و خیلی از مشکلات ازجمله فروش تراکم که یکی از آفتهای از بین رفتن حسن همجواریها است؛ گریبانگیر شهر شود.
در معماری امروز قزوین منفعت جای کرامت انسانی را گرفته است
کاریکاتور مدرنیته و نابودی هویت شهر
فرناز محمدبیگی یک کارشناس حرفهای میراث فرهنگی دراینباره در گفتوگو با ایسنا میگوید: در اصل معماری نشئتگرفته از خلقوخوی انسانی است و پدیده معماری برای بهتر زندگی کردن انسان رخ میدهد؛ انسان فی نفسه یک موجود اجتماعی است و از این جنبه ثمره یک زندگی اجتماعی است، زندگی اجتماعی در واقع محدودهای است که هر شخص برای ارتباط با دیگری برای خود قائل میشود.
این کارشناس بیان میکند: وقتی تمام توجه شهر به کسب درآمد است و مادیات حرف اول و آخر را میزند و مدیریت شهری با ساخت یک مجموعه، از حسن همجواریها به نفع خود استفاده میکند. اینگونه است که ساختمانها در کمال بیادبی میخواهند خودشان را به رخ هم بکشند و این نشان از کمی نگری ما شهروندان و منفعل بودنمان نسبت به فضاهای شهری است.
زهره فرزادپور، یک کارشناس معماری در گفتوگو با ایسنا میگوید: معماری برگرفته از آدابورسوم و فرهنگ آن شهر است. درگذشته میبینیم که همجواریهای ما بهگونهای بود که تبدیل به یک حسن شده و نتیجه آن ازنظر اجتماعی یک آدابورسوم و یک فرهنگ خوب بود و ازنظرمعماری و شهرسازی یک تاریخ غنی و یک هویت اصیل برای شهر قزوین به شمار میرفت.
وی بیان میکند: نگاه کاسبکارانه و اقتصادی و حتی منفعتطلبی شخصی سبب شده تا طی سالیان گذشته، قزوین دچار مشکلات و معضلات بسیاری در معماری شود. بهعنوانمثال درگذشته همسایگیها و همجواریها به علت نوع معماری خاص آن مناطق به حسن تبدیلشده بود و در آن شاهد حریم خانه بودیم. موضوعی که امروز در کمتر خانهای رعایت میشود.
بهزادپور میگوید: یکی از محورهای معماری اسلامی مسئله حسن همجواری است که باید بناها با یکدیگر ازنظر حوزه زیستمحیطی تطابق داشته باشند و طراحیها بر اساس یک تناسب پیش برود برای مثال قرارگیری خیابان هادیآباد و میرداماد کنار هم و خیابان پونک و آبگیلک در شهر قزوین ازنظر حوزه زیستمحیطی فاصله بسیاری دارند.
وی با بیان اینکه پدیده مدرن شدن در قزوین مطرح است، بیان میکند: قزوین قربانی مدرنیته شدن شده است. باید گفت هیچکس از مدرن شدن و استفاده از فنّاوریهای روز بدش نمیآید و هیچ مخالفتی در این زمینه نیست. اما اگر قرار باشد به بهانه مدرن شدن تیشه به ریشه هویت شهر بزنیم هیچکس این مدرن شدن را نمیخواهد. برای مثال شهری مانند لندن که یک شهر تاریخی و بزرگ و تأثیرگذار است از آپارتماننشینی فرار میکند و رو به خانههای ویلایی میآورد و حتی در کشورهایی که به دنبال توسعهیافتگی هستند هم دیده میشود که بلندمرتبهسازیها کم شده است.
فروش تراکم؛ آفت حُسن همجواریها
وی تصریح میکند: در بافت تاریخی شهر، بناهای قدیمی یک الگوی خاص و با توجه به جمیع جهات ساخته میشدند. برای مثال بنای سعدالسلطنه در کنار بازار و مسجدالنبی یکفصل مشترک است تمامی عناصر با یک وحدت کنار هم ساخته شدهاند. چراکه این منطقه بر اساس کرامت انسان طراحیشده است. متأسفانه در قزوین امروز، این دیدگاه عوضشده است و طراحیها بر اساس منفعتهای مالی انجام میشود.
وی ادامه میدهد: در معماری امروز قزوین، میخواهیم بهصورت آماری و کمی، به کیفیت برسیم در صورتی که کنترل کیفی بهدرستی انجام نمیشود. در ساختمانهای امروز به علت مصالح متفاوت و متنوع و در نظر نگرفتن اقلیم و نوع بازشوها و نورگیریها همجواری حسن خود را از دست داده و چیزی از معماری اصیل ما باقی نمانده است و طراحیها از تفکرات یک بوم دیگر کپی شده است. آپارتماننشینی و بلندمرتبهسازی آفتی بر معماری قزوین شده است، خانهها بر هم کاملاً اشراف دارند و به دلیل همجواری واحدها کنار هم و عدم استفاده از مصالح مرغوب در تیغههای مابین حریم صوتی هم شکسته شده است.