یکی دیگر از رسمهای نوروزی در کردستان این است که هنگام عید خوانچههایی برای عروسهای نامزدشده و یا به خانه شوهر رفته فرستاده میشود. معمولاً سه تا چهار خوانچه فرستاده میشود. هر چند گاهی تعداد این خوانچهها به دوازدهتا هم میرسید. طلا، پارچههای گرانبهای رنگارنگ و زیبا، جوراب، دستمالهای تزئینی، عطر، انواع غذاها و پلو خورشتهای متنوع، شربت، ماهی نوروزی، سمنو، شیرینی، آجیل، انواع میوه مخصوصاً سیب سرخ که نشانی از مهر و محبت است و تخممرغهای رنگ شده، از جمله هدیههایی است که در این خوانچهها قرار میگیرند و «نوروزانه» نامیده میشود. این خوانچهها بر سر طبقکشهای مخصوص در بعدازظهر آخرین روز سال به خانه خانواده عروس یا نامزد برده میشود.
درکردستان، انداختن سفره «هفتسین» رسم نبوده، مگر در برخی از شهرها مانند سنندج و بیجار، اما امروزه در برخی از خانوادهها سفره «هفتسین» از لزومات نوروز است.
جمعه آخر سال
زنان و دختران در صورت تمایل، با شانهای که در داخل ظرف است یک یا دو بار موی سر را در برابر آینه و در روشنایی فانوس شانه میزنند و اندکی از سرمه به گوشه چشم یا ابرو میکشند. سپس هدیه نوروزی را که معمولاً مهمتر و بهتر از هدایای کودکان است، بر محتویات ظرف میافزایند. جوانان بلافاصله طناب را بالا کشیده و به سوی پشت بام دیگری میروند.
در برخی از روستاهای بانه به جای شال از ساقبند (پووزهوانه) استفاده میکنند و هنگان پایین فرستادن، میخوانند: «هه ته ری و مه ته ری، شتیکمان بو بخه نه ناو چه په ری»
در نوروز بازی با تخممرغهای پخته شده در تمام کردستان رواج بسیار دارد. این بازی از چند روز قبل از عید تا چند روز پس از آن در میان مردم ادامه دارد و بازی به دو شیوه انجام میشود؛ در روش اول بازیکن اول دو طرف تخم مرغی را به گونهای در دست میگیرد که انگشتانش به دور آن حلقه شده و تنها یکی از دو سر تخممرغ مشخص باشد. بازیکن دوم بازی با تخممرغ دیگری که در دست دارد به آن ضربه میزند. اگر تخم مرغ اولی بشکند (ترک بردارد) باید آن را به طرف مقابل بدهد در غیر این صورت قضیه برعکس است. در روش دیگر دو نفر تعداد مساوی تخم مرغ را در یک ردیف میچینند و هر بار یکی از اول و یکی از آخر بر میدارند و مطابق روش اول به هم میزنند و تخممرغهای شکسته را کنار میگذارند. در نهایت آن کسی که تخممرغهایش دیرتر تمام شده باشد پیروز میدان بوده و تمامی تخم مرغهای شکسته از آن او خواهد شد و پول تمامی تخم مرغها را طرف مقابل باید بپردازد.
مردم کردستان در آخرین شب جمعه سال به زیارت قبور عزیزانشان مخصوصاً کسانی از آشنایان که اولین عید درگذشتهشان است، میروند. در این روز مردم با طبقهای خرما، حلوا و یا در برخی مناطق با پخت کلوچههای محلی به نام «برساق» بر سر مزار میروند تا یاد آنهایی که دیگر در میانشان نیستند را گرامی بدارند. در شهرستان بیجار معتقدند که روح مردههایشان در این شب به خانه برمیگردد و اگر بوی غذا به مشام آنها برسد میدانند که بازماندگانشان آنها را فراموش نکرده و برای آنها دعای خیر میکند.
دید و بازدید نوروزی کُردها
میرمیرین یا میرنوروزی؛ رسمی که دیگر اجرا نمیشود
اما در بیشتر روستاهای کردستان اعضای خانواده با شنیدن این آواها مقداری خرما، کشمش، سنجد، بادام، گردو و مانند آنها را در گوشهای از شال میریزند و انتهای آن را گره میزنند و آنچه داخل شال گذاشته میشود «ناوشالانه» مینامند. بچهها هم شال را بالا کشیده و محتویات آن را داخل زنبیل یا کیسهای ریخته و سراغ خانه بعدی میروند. در نهایت نیز هر آنچه را که به دست آوردهاند، بین خود تقسیم میکنند. برخی از کودکان روستایی در شب نوروز، مستقیماً به درِ خانهها میروند و با خواندن جملههای یاد شده هدیه نوروزی میخواهند. در بعضی خانهها، در جمله «کورتان ببی به زوا» (پسرتان داماد باد) به جای اسم عام «کور» (پسر)، نام خاص پسر صاحبخانه را قرار میدهند و به این شیوه توجه او را در زمینه دادن هدیه بیشتر و بهتر جلب میکنند.
لحظه تحویل سال و غذای سال نو
در برخی از روستاها، به جای یک ظرف، دو ظرف را به چند رشته طناب میبندند و به صورت ترازویی در میآورند. محتویات یکی از کفههای این ترازو همان چیزهایی است که به آنها اشاره شد. در کفه دیگر، مقداری سبزی، سنجد، نان و نمک میگذارند، سپس آن را به آرامی از لب بامها آویزان میکنند. در هر خانه، پس از رو به رو شدن با این ترازوی مخصوص، کمی از نان را میخورند و اندکی از نمک را به زبان میزنند. آنگاه ضمن نگاهی به آینه، محتویات یکی از کفههای ترازو را بر وسایل موجود در کفه دیگر میافزایند و در کفه خالی هدیههای نوروزی قرار میدهند.
«میرمیرین» یکی دیگر از رسمهای ویژهای است که از گذشتههای دور، در نوروز در میان کُردها رواج داشت. این رسم بیشتر در زمانی رواج داشت که روستاها به شیوه «خان و رعیتی» اداره میشد و امروزه این رسم فراموش شده و دیگر برگزار نمیشود.
همچنین غذای روز عید نیز پلو و خورش است و نوع خورش در هر خانوادهای متفاوت بوده و اصراری بر پخت یک نوع خورش نیست.
با تاریک شدن هوا، آتشها روشن میشود و صدای انفجار ترقه و کوزی از هر خانه و کوچهای به گوش میرسد، اما در شب عید خانوادههایی که عزادار هستند آتش روشن نمیکنند. در شهر قروه رسم بر آن است که دیگر همسایهها به پشتبام خانواده عزادار رفته و آتش روشن میکنند و در روز عید نیز غذای نهار را که معمولاً پلوخورشت است را به خانه همسایه عزادار میبرند. شام شب عید در بیشتر نقاط کردستان حلوا است. همچنان که ایرانیان باستان شروع سال نو را با خوردن شکر و عسل شروع میکردند مردم کردستان نیز با خوردن حلوا، سال جدید را به کام خود شیرین میسازند. در برخی از روستاها علاوهبر حلوا، خرما و روغن محلی همراه با گوشت و برنج نیز آماده میشود.
بازی «هیلکه شکینی»
کوسه به هر خانهای که وارد میشود به استقبال او میآیند و هدایایی به مناسبت نوروز مانند انواع خشکبار و گاهی روغن و کره و تخم مرغ به او هدیه میدهند.
به پیروی از سنت پیشینیان، مردم کردستان تقریباً یک ماه قبل از نوروز، مقدمات تهیه سبزه که در زبان کُردی «سَمَنی» خوانده میشود، را فراهم میکردند. گندم، نخود، عدس و کنجد از جمله غلاتی است که از آن سمنی میسازند. این حبوبات را در سینی و دیگر ظرفها میریزند و روی آنها را با پارچهای میپوشانند تا کمکم سبز شوند. گاهی هم مخصوصاً برای سمنی کنجد، پارچهای را به دور بطری یا کوزهای سفالی پیچیده و کنجد را روی آن میپاشند و آب میریزند تا بدین ترتیب بطری یا آبخوریهای گِلی، سبزه داشته باشند. از این بطریها و آبخوریهای سفالی به جای گلابدان نیز استفاده میشود تا در روز عید مورد استفاده قرار گیرند. بعد از آمده شدن سبزه، نوبت به تزیین آن میرسد. بیشتر روبانهای دو سه سانتیمتری قرمزرنگ به دور ظرف سبزه میپیچند و قطعههای کوچکی از همین پارچه را به صورت پولکهایی بریده، وسط آنها را سوراخ کرده و از انتهای برگهای سبزه میگذرانند. در برخی نقاط از کردستان نیز دایره کوچکی از وسط سینی یا بشقاب سبزه را خالی میگذراند و موقع تهیه سبزه دانههای خیس شده را در آن محل نمیریزند. این محل را به گلابدان اختصاص میدهند و در روز عید با آن به دست و روی مهمانان گلاب میریزند.
گره زدن گیاه و شاخه درختان به وسیلهی دختران دمبخت هر چند قبلاً در کردستان رسم نبوده اما اکنون انجام میشود. تفریح و رقص و شادی مردم تا هنگام غروب ادامه دارد و پس از جمع کردن وسایل و راهی شدن به سوی خانه، زنان و دختران خانواده سبزههایی را که پیش از نوروز در ظرفهای گوناگون تهیه کردهاند به دامن چمنزار و یا کنارجویها و کوهپایهها میاندازند و اگر کنار رودخانه باشند آن را به آب میسپارند. همچنین هر فردی سیزده عدد سنگریزه را جمع میکند و در حالیکه رو به سوی شهر یا روستا دارد، آنها را از روی شانههای خود به پشت سر پرتاب کرده و معتقدند که به این ترتیب، طومارِ نحسی روز سیزده را درهم پیچیدهاند. همچنین در شهرستان دیواندره در این روز سعی میکردند هر چیز کهنه را به دور بیندازند و در برخی از روستاها حتی دام نیز ذبح میکنند.
در این شهرستان گاهی همراه «پووزهوانه» یا شال، یک آینه یا سورمهدان پایین میفرستادند تا مایه روشنایی آن خانه باشد. در برخی از روستاهای کردستان جوانان، پس از صرف شام این کار را با شیوه دیگری انجام میدهند. به این ترتیب که ظرفی بزگ و فلزی را با رشتههای طناب طوری میبندند که به مانند کفه ترازو درآید. سپس فانوسی روشن را در وسط ظرف میگذارند و در اطرافش آینه، سرمهدان، شانه و مقداری گندم قرار میدهند. محتویات این ظرف بهویژه چراغ، وجه امتیازی است بین کودکان و جوانان. صاحبخانه از این طریق متوجه میشود که جوانان خواستار هدیه نوروزی هستند و نه خردسالان، بنابراین لازم میداند که در دادن هدیهها، مزیتی برای آنان قائل شود. ظرف مذکور به آرامی از لبه بام پایین فرستاده میشود و جمع جوانان ندا سر میدهند که: «هه لاوه مه لاوه بیستانی سورو ساوا، کورتان ببی به زاوا، کچتان نه بی به تاوا/ بوستانتان سبز و تازه باد، پسرتان داماد باد، چیزی برای ما در تابه بیندازید.»
در کردستان سیزده را چگونه به در میکنند؟
میر و یارانش در روزهای حکومت خود، همراه نگهبانان و دستههای مختلف مردم در کوچه و بازار و اماکن عمومیِ شهرها به گردش میپرداختند و فرمانهای گوناگون صادر میکردند و باعث خنده و سرگرم شدن اهالی شهر میشدند. مردم هم سعی میکردند میر را به خنده بیندازند تا او را از مسند قدرت پایین کشند. معمولاً میر در اواخر حکومت خود اگر هنوز نخندیده بود، بدون اطلاع دیگران فرار کرده و خود را در گوشهای پنهان میکرد و یا به خانه یکی از بزرگان شهر پناه میبرد تا از دست افرادی که میخواهند او را در روزهای باقیمانده حکومتش بخندانند، در امان باشد.
«هفتسین» در کردستان از دیروز تا امروز
آیین «طبقکشی» و «نوروزانه» برای نوعروسها
به محض اعلام تحویل سال، همه خانواده کف زده و با شادی و شعف دست و صورت پدر و مادر و بزرگترها را میبوسند و عید را تبریک میگویند. در برخی از نقاط کردستان رسم بر این است که هنگام تحویل سال خانمها طلاها و جواهراتشان را در دست میگیرند تا بلکه سال جدید پُر از نعمت و فراوانی برایشان باشد. بعد از ورود تلویزیون نیز رسم شد که هنگام تحویل سال و اعلام آن از تلوزیون، بچهها پول و اسکناس به طرف تلویزیون پرت کنند.
چند روز مانده به عید، تخممرغها را آماده رنگ کردن میکنند. در روستاها برای رنگ کردن آنها بیشتر از پوست پیاز، برگ مو، کاه، زاج و تفاله انگور استفاده میکردند، به این ترتیب تخم مرغهایی به رنگ زرد، نارنجی، قهوهای و گلی به دست میآمد. در برخی از مناطق کردستان هر یک از تخم مرغها را در تکه کوچکی از یک پارچه منقش و زیبا میپیچیدند و آنها را در آب میجوشاندند. با این کار رنگها و گلهای الوان پارچه روی تخم مرغ نقش میبندد و به آن جلوه خاص میبخشد.
تخممرغهای رنگی
تا شب عید، مردم لباسهای نو خود را از خیاطیها گرفتهاند، خانه تکانی کردهاند و وسایل آتش بازی شب عید را فراهم کردهاند. خواروبار نوروزی خریداری شده و انواع میوه و خشکبار و آجیل برای پذیرایی از مهمان فراهم آمده است. مردها و پسربچهها از سلمانی برگشتهاند و خانمها حنا به دست گرفتهاند. در واقع تمام تدارکات عید فراهم شده و مردم کردستان آماده پیشواز از نوروز هستند.
درباره این آیین بیشتر بخوانید: روایتی شنیدنی از ماجرای «کوسه برنشین»
انتهای پیام