هنرمند بعدی خودش\xa0 را معرفی می کند و از وارونه بافی به وزیر توصیح می دهد و پاسخ وزیر چنین است: «چقدر زیبا، چقدر باسلیقه. دستتون درد نکنه، خیلی ممنون، ان شاءالله سلامت باشید.»
یکی با صدای بلند می گوید: «فاصله بدید کارها را ببینند، حیفه این همه زحمت کشیدند» و دیگری وزیر را به سیاه چادر دعوت می کند و پاسخ وزیر چنین است که «من اگر وقت داشتم می آمدم یه چایی هم می خوردم. وقت نیست، اما درباره کارتون توضیح بدید.» این هنرمند قشقایی پاسخ می دهد: «پشم دست ریس تیره اینانلو و جهانبازلو» و بعد نوبت وزیر بود که بگوید: یکی از یکی قشنگ تر. این قدر از تیره شما تعریف می کردند یک چیزی بود دیگه»، اما دیگری چنین گفت: «اینانلوها خیلی مشکل دارند» و این بار من از او پرسیدم که چه مشکلی؟ و پاسخ داد: «بیمه و پشتوانه ای ندارند تا بیشتر تولید کنند.»
در یکی از سیاه چادرها میوه های خشک به صورت زیبا بسته بندی شده اند و وزیر این زیبایی را تحسین می کند؛ اما رئیس بسیج سازندگی به وزیر می گوید: «مشکل ما کد بهداشتی است که برای صنایع تبدیلی خیلی مشکل است.» سپس یک نفرِ دیگر در این سیاه چادر دست نوشته ای را به وزیر می دهد و می گوید «مشکلات ما آقای وزیر در این خصوص مکتوب خدمت شما باشد.» و وزیر می گیرد و مسیر را ادامه می دهد. من از صاحب این میوه های می خواهم این مشکلات را توضیح دهد و چنین می گوید: «۱۰ سال است که سردار نقدی، شهرستان سمیرم را به کشور به عنوان قطب تولید سرکه سیب معرفی کرد و قرار شد ما مشابه شهرستان کاشان در موضوع گلاب به صورت کشوری مطرح شویم؛ اما مشکل ما این است که در حوزه صنایع تبدیلی و کارگاه های خانگی، معاونت غذا و دارو به ما کد بهداشتی نمی دهد و می گویند فضای سما باید ۲۰۰ تا ۴۰۰ متر باشد، اما در کدام روستا چنین فضایی وجود دارد؟! درحالی که علمِ امروز دستگاه ها را کوچک تر کرده و می توانیم از آن ها در کارگاه های خانگی استفاده کرده و مجوز بگیریم و صنایع تبدیلی در کارگاه ها رونق پیدا کند. کشاورزِ ما ۶ ماه تولیدِ سیب دارد ۶ ماه دوم بیکار است و می تواند سیب درجه دو و سه خود را سرکه سیب، رب سیب یا ۱۷ نوع محصول دیگر تبدیل کرده و به بازار ارائه کند.»
سویی دیگر دخترکی برای وزیر شعر می خوانَد و وزیر احنست می گوید؛ سپس پیرمردی که او را گودرز هوشمند اینانلو از طایفه قشقایی معرفی کردند به وزیر می گوید: «شما بافته هایی را می بینید در تنها قبیله قشقایی که رنگ های نیلی را خودش تولید می کند و چیزی را از شهر نمی خرند و فقط پشم گوسفندان خود را مصرف می کنند. بیشتر چیزهایی که می بافند برای اندوخته و سرمایه خودشان است و آن ها را برای روز مبادا نگه می دارند.» در این لحظه یکی از همراهان وزیر حرف آقا گودرز را قطع می کند اما او می گوید «بگذار حرفم را بزنم» و وزیر همچنان به حرف های او گوش می کند. آقا گودرز ادامه می دهد: «آن ها نقش های سنتی را کار می کنند و از نقش های وارداتی به شدت پرهیزدارند؛ اما هیچ کدام از این عشایر با این بافته های زیبا بیمه قالیبافی ندارند و تسهیلات قالیبافی نمی گیرند. شهرستان بیمه قالیبافی ندارد اما استان هم جوار ما یعنی چهارمحال و بختیاری دارد! اغلب این مردم به آن استان می روند تا خود را بیمه می کنند درحالی که بیمه باید اینجا ارائه شود. مجلس، تصویب و دولت به اجرا گذاشته اما در این شهرستان خبری از بیمه نیست. خواسته ما بیمه و تسهیلات قالیبافی است.»
سپس من از مختار اسفندیاری، مدیرکل عشایر استان اصفهان می خواهم مهم ترین مشکلات عشایر استان را شرح دهد. او توضیح می دهد: «بعضی فکر می کنند استان اصفهان عشایر ندارد، درحالی که جنوب آن قشقایی ها و غرب آن نیز بختیاری ها حضور دارند. بانوان عشایر یا مردان آن که به تولید صنایع دستی مشغول هستند در زمینه فروش تولیداتشان با مشکل مواجه هستند. ما هم در حال تلاش هستیم تا با همراهی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان کمک کنیم که صنایع دستی، بازارپسند شوند چون باید به روز باشند؛ حتی نه فقط بازار داخلی بلکه بازار خارجی هم باید آن را بپسندد تا به فروش برسد. حیف است این زحمات زنان و مردان عشایر بازار نداشته باشد. حق است که وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و سازمان عشایر ایران تلاش کنند تا صنایع دستی به فروش برسد و درآمدی برای عشایر باشد؛ ضمن اینکه امیدواریم برای بیمه این هنرمندان نیز کاری شود.در مورد مکان برای فروش نیز فعلاً نمایشگاه ها استفاده می شود یا معدود کار صادرات انجام می شود ولی در مورد فروش به تلاش و همت مسئولان نیاز جدی داریم.»

چاپار، مرکز پرورش اسب دره شوری در منطقه وردشت مملو از جمعیت عشایری است که برای استقبال از وزیر آمده اند و وزیر ساعت ۱۰ و ۴۵ دقیقه به این منطقه می رسد. بانویی می گوید: «به شهر وردشت، میراث دار بافته های عشایر ایل قشقایی خوش آمدید» و وزیر تشکر می کند. سپس کودکان عشایر قشقایی با لباس زیبای این ایل مقابل او جمع می شوند و شعرخوانی می کنند و وزیر تشکر کرده و نام آن ها را می پرسد. جمیعت آن قدر زیاد است که وزیر نگران می شود و با اشاره به یکی از کودکان می گوید: «این زیر دست وپا نمونه!» و مسیر را ادامه می دهد.
در سویی دیگر مریم جلالی دهکردی، معاون صنایع دستی و هنرهای سنتی کشور با تعدادی از هنرمندان عشایر درباره توسعه صنایع دستی در اقامتگاه های بومگردی صحبت می کند: «خارجی ها دوست دارند که این کارگاه ها را ببینند برای همین با آقای مهندس ضرغامی صحبت کردیم که ان شاءالله این هم انجام شود. ما با بومگردی ها توافقی داریم که آن ها موظف شدند در بومگردیِ خودشان صنایع دستی منطقه خود را هم آموزش، هم نمایش و هم فروش را ارائه کند، یعنی هر بومگردی باید نمایشگاه، آموزشگاه و فروشگاه صنایع دستی هم باشد که به توسعه بومگردی و\xa0 به صنایع دستی کمک می کند.»
و صدای موسیقی عشایری وزیر را بدرقه می کند...
او در پایان گفت: «به افتخار خودتان.»
آن طور که مشخص است مریم محمدی، کارشناس صنایع دستی شهرستان سمیرم و استان اصفهان با هنرمندان عشایر ارتباط نزدیکی دارد و وزیر را همراهی می کند و هرجایی که لازم است توضیحی به گفته های هنرمندان عشایر اضافه می کند. این بار من از او می خواهم توضیح دهد که مهم ترین نیاز هنرمندان بافته های داری در سمیرم چیست؟ و او پاسخ می دهد: «منطقه وردشت دارای ۵۴ روستا و تیره های مختلف عشایری است که بر اساس مدت زمان حضور وزیر در اینجا هنرمندانی از طایفه های مختلف ایل قشقایی را جمع کردیم تا انواع تکنیک های بافت، ساختار زندگی عشایر، محصولاتشان و روند تولید یک گلیم و جاجیم و سایر بافته های داری را عرضه کنیم.»
سویی دیگر کشک و قارا ارائه شده و طرز تهیه آن برای وزیر توضیح داده می شود. وزیر می گوید: «ان شاالله اینجا را استرلیزه کرده اید.» قدری می خورَد و می گوید: «خیلی خوب است.»
ضرغامی بیان کرد: «امروز همه دنیا احساس می کنند که یک تمدن، یک هنر و یک ظرفیت عظیم انسانی در منطقه عشایری وردشت دیده می شود و همه این ۵۳ روستا هنرمند هستند؛ از این کوچولوها تا جوانان و بزرگان همه می بافند و نسل به نسل این هنر را یاد رفتند و تولید می کنند و آن را زنده نگه داشتند. من این هنر ارزشمند را به همه شما مردم وردشت و سمیرم و به مردم کشور تبریک می گویم که این هویت ملی که نشان دهنده فرهنگ ما و نشان دهنده همه خوبی ها و فضیلت های ما است ادامه داده اید.»
او ادامه می دهد: «بافته های داریِ ما می توانند نقش مهمی در اقتصاد مقاومتی و ارزش افزودۀ اقتصادی داشته باشند، درواقع ما اینجا، هم ساحت فرهنگ، هم ساحت اقتصاد، هم ساحت سیاست و هم ساحت اجتماع را داریم چون نقش آفرینی خانواده و نقش آفرینی زنان در این عرصه مهم است. امروز پرورنده جهانی گلیمِ بافته عشایر تکمیل می شود، قبلاً ثبت ملی شده و ما اولین گام را برای ثبت جهانی این دست آفریده ها برخواهیم داشت.»
در همه قسمت های چاپار، بانوان در حال بافتن بافته های داری هستند و سیاه چادرها نیز برپاشده اند. دو بانو داری را روی زمین قرار داده اند و با پشم بز چادرشب می بافند و وزیر به آن ها خسته نباشید می گوید. در کنار آن ها نیز بانویی گلیم سوزنی می دوزد و توضیح می دهد که :«می توانیم حداقل ۱۵۰ رنگ در آن استفاده کنیم و رنگ هایمان گیاهی و طرح هایمان ذهنی بافی و نقوش هندسِی برگرفته از زندگی عشایری است.» و وزیر می گوید: «عجب!» بانویی یکی با پشم مرینوس رِندِ سوزنی می بافد و برای وزیر توضیح مختصری می دهد و وزیر می گوید «ترکیب رنگ هاتون خیلی خوبه، خیلی ممنون.»
وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با تأکید بر اینکه شما هویت فرهنگی ما و همه سرمایه ما هستید، بیان کرد: چ«ند تا مشکل جدی داریم که یکی از آن ها مسئله بیمه است؛ البته ما الآن به دنبال این هستیم که به یاری خدا صادرات را رونق دهیم و مسائل آن را حل کنیم. بازار فروش و صادرات دو تا از کارهای مهم ما است که در حال آن ها هستیم و وقتی این موضوع حل شود تولید صنایع دستی مقرون به صرفه خواهد بود که نه تنها بیمه بلکه بسیاری از مشوق های دیگر هم انجام خواهد شد و عده بیشتری در این حوزه فعالیت خواهند کرد؛ ولی تا آن موقع باید کمک کنیم تا بیمه یک طرفه را حل کنیم که طرح آن را به دولت داده ایم و آقای رئیس جمهور هم تأیید به اجرای آن داشتند. یک مقدار گرفتار اعتبارات دولت شدیم و بالاخره مشکلات گوشت و مرغ و روغن اولویت پیداکرده ولی ما دستور رئیس جمهور را انشا الله عمل می کنیم، مسئله بیمه یک طرفه را هم حتماً حل می کنیم.»
دوباره معاون صنایع دستی و هنرهای سنتی کشور را می یابم، درحال گفت وگو با مدیرکل عشایر استان اصفهان است و می گوید: «ما ان شاءالله با اداره روستایی و عشایر برای تلفیق بیمه هنرمندان با اداره کل صحبت هایی ردیم که بتوانیم رده بندی های مختلفی برای روستاییان و عشایر و همین طور بیمه تکمیلی آن ها داشته باشیم چون بیمه روستایی و عشایر برای آن ها خیلی جذابیت ندارد و بیمه هنرمندان هم هزینه بالایی دارد؛ اما اگر این دو کنارهم جمع شود می تواند یک مطلوبیتی ایجاد کند. چون صنایع دستی اصلاً برخاسته از روستاها است و نمی تواند از روستا جدا باشد. ما روز جهانی صنایع دستی را اینجا انتخاب کردیم چون ریشۀ صنایع دستی در زندگی عشایر است.»

او با اشاره به اهمیت عرضه و فروش، اضافه کرد: «در هر شهری به دنبال ایجاد بازارچه های صنایع دستی هستیم. من دو مورد از این ها را در استان آذربایجان شرقی و زنجان در سفر ریاست محترم جمهور در ۲ روز گذشته از نزدیک بازدید کردم که ان شاالله سبزه میدان زنجان که یک منطقه بسیار وسیعی است یک نقش جهان و میدان امام دوم خواهد شد و فقط به صنایع دستی اختصاص خواهد داشت و همه استان ها در آنجا غرفه خواهند داشت ازجمله عزیزانی که امروز اینجا تلاش می کنند؛ تا از همه دنیا\xa0در آن مرکزیت بیایند و از نزدیک شاهد این تولیدات ارزشمند باشند و ازآنجا زمینه های فروش فراهم شود. از سوی دیگر در بسیاری از شهرها در ورودی شهرها ساختمان های بسیار خوبی برای صنایع دستی در حال ایجاد است ازجمله پروژه ای در ورودی شهر تبریز که روزهای آخر آن است و در هفته دولت افتتاح خواهد شد و مجموعه بسیار ارزشمندی است که به عنوان مجموعه تولید، نمایشگاه و فروشگاه تبدیل خواهد شد و مطمئناً یکی از محل های قرق مردم و یکی از بهترین مناطق گردشگری خواهد شد.»
یکی از زنان هنرمند به وزیر می گوید: «برای اولین بار ۴ بافت را در یک بافت استفاده کردم و در یک چارچوب آوردم.» و وزیر آفرین می گوید و جلوتر می رود. کودکی برای او به زبان ترکیِ قشقایی شعری می خوانَد و وزیر دستی به سرش می کشد و تشکر می کند.
و سپس من از معاون صنایع دستی و هنرهای سنتی کشور می پرسم که چرا وردشت برای حضور وزیر انتخاب شد و او توضیح می دهد: «ما باید یک اعلام حضوری داشته باشیم برای میراث ناملموسی که سینه به سینه طی می شود و حاصل دانش، سلیقه و هنر تاریخیِ ما است. ما در قلب منطقه وردشت بافته های داری را در روز جهانی صنایع دستی انتخاب کردیم، به این خاطر که بگوییم هویت و معیشتِ ما باهم پیوند دارد و صنایع دستی فقط یک چیز تزئینی و فانتزی نیست، بلکه صنایع دستی متعلق به متن زندگی است و نمود و نمادش بیشتر در همین منطقۀ وردشت است. ما روستای مهرگرد را به عنوان شهر ملی گلیم ثبت کردیم، ولی پرونده منطقه وردشت را به عنوان شهر بافت های عشایر به شورای جهانی معرفی می کنیم.»
سپس یک بانوی هنرمند عشایر به مریم جلالی می گوید: «عزیزی» و پاسخ می گیرد که دست بوسیم» و بانوی عشایر مجدداً پاسخ می دهد که «نور چشمی» و بازهم پاسخ معاون صنایع دستی و هنرهای سنتی کشور را می شنود که «بمونید برامون» و سپس بانویی دیگر معاون را فرامی خواند به دیدن هنرش...\xa0دخترکی روی یکی از دست بافته های این بانو نشسته است و معاون صنایع دستی و هنرهای سنتی کشور با لبخند به این کودک به می گوید: «این ها را تو بافتی یا فقط روش نشستی؟» و دختر می خندد و دوباره می شنود که مریم جلالی به او می گوید: «تو باید کمک کنی به مامان و مامان بزرگ تا هنرتون جهان بشه و بسته بندی خوشگلی داشته بشه و امضای قشنگ داشته باشه.» و مادر می گوید: «ان شاءالله»
ایسنا/اصفهان اینجا سمیرم است، منطقه وردشت که مربوط به ایل بزرگ و حماسه آفرین عشایر قشقایی است . امروز خدمت هنرمندان و فعالان صنایع دستی در حوزه بافته های داری در وردشت رسیدم که واقعاً کلکسیونی از تنوع زیبایی های صنایع دستی در حوزه صنایع بافته های داری را دیدم و ما در کمترین جایی این همه زیبایی، هنر، زندگی، صفا و معنویت را یک جا می بینید.
او سپس این طور بیان می کند: «اینجا سمیرم است، منطقه وردشت که مربوط به ایل بزرگ و حماسه آفرین عشایر قشقایی است. این صحنه هایی که امروز در این رویداد خلق شد در کمتر جایی دیده می شود، شما در کمترین جایی این همه زیبایی، هنر، زندگی، صفا و معنویت را یک جا می بینید. این رویدادِ فوق العاده، رویداد بزرگ و کم نظیری است. توفیقی برای من است که خدمت آقای سلیمی نماینده این حوزه و آقای دشتی رئیس فراکسیون گردشگری مجلس باشم که کارهای ارزشمندی را انجام دادند. امروز خدمت هنرمندان و فعالان صنایع دستی در حوزه بافته های داری رسیدیم. واقعاً کلکسیونی از تنوع زیبایی های صنایع دستی در حوزه صنایع بافته های داری است.»

به وزیر نگاه می کنم، یکی از عشایر با او در حال گرفتن عکس سلفی است و حالا دوباره دیدن بافته های داری عشایر قشقایی را ادامه می دهد. یکی از بانوان هنرمند عشایر به او می گوید: «من قبلاً\xa0 گلیم و جاجیم زیاد می بافتم، ولی الآن دیسک کمر و آرتروز گرفتم، خواهش می کنم این ها را با چشم دل نگاه کنید. این نقش ها و رنگ ها مثل فرمول ریاضی است که هر مبحثی یک فرمول جداگانه دارد. این هنرمندان از هیچ گونه مزایایی برخودار نیستند نه ازنظر تأمین دارو نه بیمه عمر نه امرار معاش، اما با این وجود همه بانوانش هنرمندند و البته در عین حال از همه لحاظ محروم اند.»
