خرافه‌ها چگونه از حمام کلیمیانِ تهران سر درآوردند؟

خرافه‌ها چگونه از حمام کلیمیانِ تهران سر درآوردند؟

چه شد که این حمام «بی‌نظیر» شد؟

خرافه‌ها چگونه از حمام کلیمیانِ تهران سر درآوردند؟

دلّاک، خَیّرِ، رمّال!

در میانِ برخی از عموم، خرافاتی وجود داشت، مبنی بر این‌که «آب خزینۀ حمام یهودیان مشکل‌گشاست(!)». سالیان سال است که این باور خرافی در اذهان عوام شکل گرفته و ریشۀ آن به شخصی به نام «جعفری» باز می‌گردد که فرزنددار نمی‌شده و برای چاره‌جویی به بزرگ محل مراجعه می‌کند و آن شخص به او توصیه می‌کند که نذری کند و اگر بارداری صورت گرفت، فرزندش را «موسی» بنامد. فرزند این شخص، «موسی جعفری»، در طول زندگی با یهودیانِ بسیاری هم‌نشین شده و در بخش مردانۀ این گرمابه (سلیمانیّه) به‌همراه «کاسۀ چهل کلید» خود، که مخصوص برآوردن حاجات و رفع مشکلات مسلمین بوده، به کار مشغول می‌شود و انواع روش‌های دعاگیری در این حمام را (از سرازیر کردن آب استفاده‌شده بر سر مشتری‌ها گرفته تا خواندن دعا و باطل‌السّحر برای استجابتِ دعا) پیاده می‌کرد. در بخش زنانه نیز خانمی به نام «فاطمه شنبه‌جو»، ملقّب به «فاطی‌حمومی» با همان «کاسۀ چهل کلید» حاجات زنان را برآورده می‌کرد که در سال ۱۳۸۲ درگذشت؛ او نیز دلّاک بخش زنانۀ گرمابه بود اما برای دختران متقاضیِ ازدواج نیز شوهر می‌یافت، یا مشکل کسانی‌ را که ناباروری داشتند برطرف می‌کرد و به‌طور کلی به مشکلات سطحی و عوامانۀ زنان آن زمان می‌پرداخت. این ماجرا تا جایی ادامه داشت که حتی در سالِ ۱۳۸۱ فردی از او شکایت کرد، چراکه مبلغ ۶۰ هزار تومان پرداخت کرده بود اما شوهر مورد نظرش را پیدا نکرده بود! همین شد که انجمن کلیمیان ضمن پرداخت سنوات، عذر فاطی‌حمومی را خواست. بعد از این ماجرا هم حمام بی‌نظیر برای همیشه تعطیل شد. این گرمابه از زمانِ فعالیت، داستان‌های بسیاری را در خود به همراه دارد؛ یهودیان بسیاری شاهد برگزاری جشن‌ها، اعیاد، رسوم مربوط به عروسی، زایمان، باورهای جاری میان دلّاک‌ها و کیسه‌کش‌ها بوده‌اند که همه و همه جزئی از خاطرات این حمام محسوب می‌شود.

«تهران» آخرین پایتخت این سرای همواره‌ در تلاطم‌، پیشینۀ اجتماعیِ پُر رمز و رازی دارد و پایگاه بسیاری از وقایع جالب در ایران محسوب می‌شود. یکی از نقاط رازآلود این شهر را بافت «عودلاجان» می‌توان دانست؛ چراکه این منطقه به‌دلیل قرارگیری در موقعیت‌های مختلف تاریخی، دستخوش جریان‌های گوناگون شده‌ است. از آن‌جایی‌ که بخش زیادی از کلیمیان در این محلّه زندگی می‌کردند، جذابیّت‌های این مذهب توجه بسیاری از مردم را همواره به خود جذب می‌کند. یکی از همین جذابیت‌ها، ماجرای «دعاگیری و دعانویسی» در حمام کلیمیان است که بر پایۀ مشاهدات نادرست، تا سال‌ها به باورهای اشتباهی در میان افراد منجر شد.

به گزارش ایسنا، یهودیان ایران از پیشگامان معماری حمام‌ها بوده‌اند و حمام «کشوریه و سلیمانیه» یا «بی‌نظیر و ممتاز» نیز از جمله گرمابه‌های معروف تهران در گذشته بوده‌ است. این حمام به این ‌دلیل که جزو تنها «حمام‌های دارای دوش» در زمانۀ خودش بود و به آیینه‌کاری، منبّت‌کاری، آهن‌کاری، کاشی‌کاری و تزئیناتِ گچ‌بُریِ منحصربه‌فردش شهره بود، با عنوانِ «حمام بی‌نظیر» شناخته می‌شد. علاوه‌بر این، «بی‌نظیر» اولین حمام‌ نمره در تهران، تنها حمام تاریخی کلیمیان و دیگر اقلیت‌های دینیِ شهر تهران است و خاستگاهِ بسیاری از ماجراهای جنجالی نیز محسوب می‌شود. علی‌رغم این‌که یهودیانِ ساکنِ تهران در این محله سه حمام اختصاصی و ویژه داشتند، اما «بی‌نظیر» منحصربه‌فردترینِ آن‌هاست. حمام «عساو» در بخش سرچال، حمام «ذخرون» در نزدیکی کنیسۀ عزرایعقوب و حمام «حکیم‌باشی» در کوی تکیۀ رضاقلی‌خان از جملۀ برجسته‌ترینِ آن‌هاست.

انتهای پیام



منبع

ساخت «حمام بی‌نظیر» با سرمایۀ اولیۀ سلیمان سنه و مشارکت دیگر یهودیان در سال ۱۳۲۲ آغاز شد و سال ۱۳۲۶ به پایان رسید. این حمام نهایتاً در اواخر سال ۱۳۸۱ تعطیل شد. همچنین این اثر در تاریخ پنجم بهمن‌ماه سال ۱۳۹۸ در فهرست آثار ملی کشور قرار گرفت. نشانی این حمام «خیابان سیروس، بین چهارراه سرچشمه و سیروس، بالاتر از بیمارستان دکتر سپیر، پلاک ۴۱۵» است.

خرافه‌ها چگونه از حمام کلیمیانِ تهران سر درآوردند؟

یکی از خیّرینِ کلیمی به نام «سلیمان سنه» این حمام را در سال ۱۳۲۲ و در محلۀ عودلاجان (به‌دلیلِ تراکم جمعیت یهودیان در این بافت تاریخی) بنا کرد. قسمت مردانۀ گرمابه به یاد او به «سلیمانیّه» و قسمت زنانه به یاد همسرش کشور، به «کشوریّه» نام‌گذاری شد. طبقِ برخی از تعصّبات دینی، یهودیان تنها مجاز به استفاده از حمام‌های اختصاصی خود هستند و از آن‌جایی‌که در گذشته حمام‌ها معماریِ خاص و پلّه‌های بسیاری داشتند،‌ افراد سالخورده و خانم‌های باردار قادر به استفاده از آن نبودند. یکی از انگیزه‌های «سلیمان سنه» برای ساخت این حمام، به‌ ماجرای اتفاقی که در یکی از گرمابه‌های عمومی (سرچشمه) برای همسرش می‌افتد، باز می‌گردد. از قضا «کشور خانم» در زمانِ بارداری، در یکی از حمام‌های نمره در حالِ استحمام بوده است و حضورش کمی بیش از حد معمول طول می‌کشد و سالن‌دار با کوبیدن بر در موجب ترس و سقط جنین او می‌شود. در ورودیِ این گرمابه عکسِ این زوجِ خیّر نصب شده بود که بعدها به سرقت رفت. همچنین این گرمابه اولین حمام نمرۀ شهر تهران است که هنوز پابرجاست. در کف سالن انتظار، حوضی کاشی‌کاری‌شده وجود دارد که در گذشته نوشابۀ کانادا و پپسی در آن عرضه می‌شد. در و دیوار این گرمابه از شمایل دین یهود مانند «ستارۀ داوود» نقش دارد.