حمید شکری خاطرنشان کرد: افرادی که بر بستر موج احساسات و هیجانهای جامعه سوار میشوند و منفعتطلبی تجاری و اقتصادی خود را دنبال میکنند، عملا اصل موضوع و محتوای آن جریان خاص برایشان اهمیتی ندارد بلکه سودآوری شخصی و سازمانی، بیش از هر چیزی برایشان مهم است. غافل اینکه این رویه در بلند مدت حتما نتیجه معکوس خواهد داشت.

پیشتر با هشتگهای مهسا امینی و «زن زندگی آزادی»، برای فروش لباس یا کفش زنانه تبلیغ شده و اندکی قبلتر، بعد از درگذشت امیر هوشنگ ابتهاج، یک صفحه فروش لوازم آرایش با بهره گیری از تخلص شاعری او «سایه» به تبلیغ محصولات خود پرداخته بود.
پس این پرسش را با دکتر حمید شکری خانقاه، استاد جامعهشناسی ارتباطات فرهنگی در میان گذاشتیم. این استاد دانشگاه در پاسخ به ایسنا ابتدا موضوع پارادوکسهای سواد رسانهای و سواد اطلاعاتی را توضیح داد: در جهانی هستیم که تعارضهای شدیدی بین سواد رسانهای و سواد اطلاعاتی وجود دارد. این پارادوکسها به این معناست که مردم تولید کننده انبوه اطلاعات هستند. این اطلاعات اغلب ابهامآلود، تکه تکه شده و از هم گسسته و بویژه احساسی هستند. اغلب مردم به صورت احساسی با اطلاعاتی که به دغدغه های فردی شان نزدیک است برخورد می کنند لذا این اطلاعات درواقع باعث بالا رفتن موج هیجانهای مردم می شود.
به گزارش ایسنا، اخیرا برخی شرکتها که تورهای مسافرتی میفروشند، تبلیغات تازه خود را با عنوان «خدای رنگین کمان» آغاز کرده و برای هر یک از تورهای خود از ایموجی رنگین کمان استفاده میکنند. نخستین بار نیست که یک نام یا ماجرای مشهور که جامعه هنوز در تب و تاب آن است، در تبلیغات تجاری مورد سوءاستفاده قرار میگیرد.
در فرهنگ کوچه بازاری ایران اصطلاحی داریم زیر عنوان «مرده خوری» که توصیفی بسیار منفی و مذمت بار از کسانی است که از موقعیت ناگوار دیگران به نفع منافع خود استفاده میکنند. البته پیشتر هم سوء استفاده از نامها، ترانهها و عبارتهای مشهور در تبلیغات با واکنش منفی جامعه رو به رو شده که برخی از آنها بسیار جای بحث داشته است. اساسا این پرسش وجود دارد که چرا افراد برای تبلیغ کالاهای خود باز هم به این اقدام شکستخورده دست میزنند.
در حالی که یک کودک جان خود را از دست داده و جامعه را احساساتی کرده، بخشی از همین جامعه به دنبال این است که کاسبی تجاری خود را با استفاده یا بهتر است بگوییم سوء استفاده، از همین احساسات مردمی انجام دهد.
انتهای پیام