تأثیر آلاینده‌ها بر میراث معماری اصفهان

این پژوهشگر معماری سنتی اضافه کرد: علاوه بر مواردی که گفته شود، باید تأکید کرد که تأثیر چنین عوامل آلاینده در برابر عوامل انسانی بسیار کمتر است. ظرفیت افرادی که در هر دوره از بنا بازدید می‌کنند و عملکردهایی که اطراف یک بنا شکل می‌گیرند ازجمله چنین مواردی است که آلایندگی را تشدید می‌کند، به‌عنوان نمونه بدنه مدرسه چهارباغ در چهارباغ عباسی شدیداً در معرض خطر رسوب لایه چربی روی سطوح  قرار دارد، چراکه ساعت‌های زیادی در شبانه‌روز در این خیابان فست فود تهیه می‌شود و چربی‌ها در هوا منتشر می‌شود  و به‌مرورزمان لایه‌ای از غشای چربی و دوده روی کاشی‌های مدرسه چهارباغ نشست خواهد کرد؛ بنابراین نوع عملکردهای اطراف هر بنا می‌تواند مؤثر باشد. ولی باوجود همه موارد ذکرشده تأثیرات مخرب حاصل از عوامل انسانی به‌مراتب بیشتر از عوامل آلاینده است، هرچند که در بیشتر مطالعات تولید آلاینده‌ها را از انواع آسیب‌های انسانی غیرمستقیم به شمار می‌آورند.

او افزود: عوامل مؤثر در تأثیر آلاینده‌ها روی میراث معماری را می‌توان در ۵ گروه بررسی کرد؛ اول‌ازهمه باید انواع آلاینده‌ها را شناخت، یعنی اولین موردی که روی بناهای تاریخی اثرگذار است آلاینده‌ها ازنظر نوع مواد است که خود به چند گروه تقسیم می‌شود. اولین گروه، «مواد آلی» است که از سوخت ناقص سوخت‌های موجود در شهر حاصل می‌شوند و یکی از آن‌ها کربن گرافیتی است که به آن دوده می‌گوییم و دیگری چربی‌های حاصل از سوخت ناقص است که به‌صورت لایه‌ای روی آثار نشست می‌کنند؛ مثلاً در مورد کلیساها از قدیم معضل سوزاندن شمع در آن‌ها وجود داشته و دوده‌ی حاصل‌شده از موم یا واکس روی بدنه و نقاشی‌های کلیسا می‌نشیند و همیشه مسئله‌ساز بوده است، همین‌طور از سوزاندن بنزین، گاز و گازوئیل چربی به وجود می‌آورد؛ بنابراین یک مورد از انواع آلاینده‌ها مواد آلی است که وقتی روی بناهای تاریخی نشست می‌کنند روی آن‌ها تأثیر می‌گذارد و تخریب صورت می‌گیرد.

او افزود: بنابراین اگر بنایی مانند مسجد جامع عباسی با کاخ هشت‌بهشت یا بنایی که در منطقه کوه صفه قرارگرفته و یا کاروانسرای مورچه‌خورت در جاده شاهین‌شهر در خصوص آسیب آن‌ها در برابر آلاینده‌ها در مقیاس یک اقلیم با یکدیگر مقایسه شوند و به شرایط خرده اقلیم‌ها توجهی نشود این مطالعات ارزش علمی نخواهد داشت؛ بنابراین ما باید برای هر مطالعاتی نقشه منطقه‌ای تهیه کنیم و محل قرارگیری هریک از بناها در نقشه را با شرایط همان خرده اقلیمِ منطقه‌ای بسنجیم.

موسوی زاده کاشی‌پز ادامه داد: وقتی فرآیند تولید اسید در اثر آلاینده‌ها روی سطوح صورت می‌گیرد اسید باعث احیا شدن اکسیدهای فلزی داخل لعاب می‌شود، یعنی فلزی که در این ترکیب مشارکت کرده را برمی‌گرداند و فلز، روی سطح لعاب احیا می‌شود و این درست مانند لعاب‌های زرین‌فام است، چراکه چنین لعاب‌هایی در یک محیط اسیدی و بدون وجود اکسیژن در کوره ساخته‌شده‌اند. رنگ‌های زرین‌فام درواقع لعاب‌های احیایی هستند که در فرآیند تولیدشان فلز موجود در هریک از لعاب‌ها احیاشده و روی سطح آمده است. این اتفاق در معماری  و با ظروف سفالی لعاب‌دار حاوی اسید مثل سرکه قدیمی نیز به‌مرورزمان رخ می‌دهد مثلاً وقتی مردم در محل‌هایی تردد بیشتری داشته باشند و مداوم کاشی‌های لعاب‌دار بنایی را لمس ‌کنند اگر دستشان به خوراکی یا ماده شیمیایی آلوده باشد این ماده کم‌کم به اسید تبدیل شود و چنانچه این سطح، کاشی باشد بعد از دهه‌ها غشای خیلی نازک با رنگ متالیک را روی سطح لعاب کاشی خواهید دید که نشان می‌دهد فلز درون لعاب کاشی در حال احیاشدن است.

موسوی زاده کاشی پز به روغن بزرک اشاره و بیان کرد: همین‌جا لازم است از ماده‌ای به نام روغن بزرگ نیز اسم ببرم که متأسفانه همچنان روی برخی آثار استفاده می‌شود، درحالی‌که روغن بزرک از منابع تصفیه نشده تولید می‌شود و در پروسه تولید آن‌ها قارچ وجود دارد و کم‌کم فاسد و آلوده می‌شود، مثلاً وقتی به مکانی بروید که درهای چوبی قدیمی در آنجا وجود داشته باشد بوی تخمیر و تخریب شدن توسط قارچ را می‌توان حس کرد چون روغن بزرک، فاسد شده و قارچ تولید می‌کند و با ایجاد اسید، رنگ چوب را هم تغییر می‌دهد.

او با بیان اینکه وقتی ما درباره اصفهان صحبت می‌کنیم ازیک‌طرف می‌توان در مقیاس اقلیمیِ کلی و از طرف دیگر می‌توان درباره خرده اقلیم‌ها صحبت کرد، گفت: اصفهان می‌تواند خرده اقلیم نیز محسوب شود که خودش شامل چند خرده اقلیم دیگر خواهد شد، مثلاً منطقه کوه صفه یک خرده اقلیم از اصفهان است و حتماً وضعیت آن با منطقه کاوه یا با منطقه مرکزی شهر که نام آن را منطقه طرح ترافیک گذاشته‌اند متفاوت است اما هرکدام یک خرده اقلیم به شمار می‌آید. خرده اقلیم‌ها دچار بالا و پایین رفتن‌های کوتاه‌مدت وضعیت اقلیمی می‌شوند و تأثیرات آن را در کوتاه‌مدت می‌توان مشاهده کرد ولی در اقلیم‌های کلان یا کلی، این تأثیرات را فقط می‌توان در دوره‌های طولانی‌تری مشاهده کرد، مثلاً اکنون‌که رودخانه زاینده‌رود جاری نیست تأثیر وضعیت نداشتن رطوبت در خرده اقلیم منطقه دنبال رودخانه در کوتاه‌مدت احساس می‌شود و به‌طور روزمره با آن مواجه هستیم یعنی دقیقاً تغییرات خرده اقلیم اصفهان را در این منطقه می‌بینم و حتی می‌توان آن را در دوره‌های یک یا دوساله پایش و با یکدیگر مقایسه کرد.

نقشه مناطق مختلف برحسب آلودگی

او با ذکر مثالی در خصوص سطوح بناهای در معرض رعد و برق، گفت: مثال دیگر در مورد بعضی سطح‌هایی است که در معرض رعد و برق قرار دارند و اگر آن سطح، کاشی باشد و اسید در آن محیط وجود داشته باشد در اثر رعد و برق یک رگه زردرنگ در کاشی فیروزه‌ای ایجاد می‌شود، یعنی به دلیل وجود اسید و در اثر حرارت بالایی که به دلیل رعدوبرق ایجادشده فلز درون کاشی احیاشده و رنگ فیروزه‌ای به رنگ قرمز گرایش پیداکرده یا لکه‌های قرمز که رنگ مسیِ متالیک است در آن دیده می‌شود؛ بنابراین محیط اسیدی می‌تواند عاملی برای  واکنش احیای فلز درون نمک فلزی باشد. از سوی دیگر تأثیر مخرب اسید در خصوص خوردگی‌های سطوح نیز مسئله‌ساز است یعنی خوردگی سطح را تشدید می‌کند، این سطح ممکن است سنگ، چوب، فلز، آجر، لعاب و یا سطوح دیگر باشد که البته اگر لعاب کاشی سالم باشد اصولاً اسید نباید روی آن تأثیری بگذارد، اما متأسفانه کاشی‌ها در اثر یخ‌زدگی یا رعد و برق ترک می‌خورند و در برابر اسید تأثیرپذیر می‌شوند. در مورد آجر نیز به گنبد مسجد شیخ لطف‌الله اشاره می‌کنم که در مرمت آن از همان آجرهای نره قدیمی استفاده کرده‌اند که قبلاً مواد آلی و اسید در آن نفوذ کرده‌ بوده است. انواع آلاینده‌ها و رسوبات طی چندین سال توسط باران شسته شده و هرسال غشا یا لایه روی آن‌ها در داخل بافت اسفنجی آجرِ بدون لعاب رسوب‌کرده و مجدداً این آجرها بدون پاک‌سازی و نوسازی، برای تولید معرق استفاده‌شده است.

این پژوهشگر و متخصص در معماری سنتی  سومین عامل مهم در بررسی اثرگذاری آلاینده‌ها در بناهای تاریخی را «کمیت آلایندگی» و سنجش آن دانست که اصولاً با مقیاس میکرون در سال سنجیده می‌شود. او تصریح کرد: در این خصوص من فکر نمی‌کنم که در ایران پایش‌های ۵ ساله، ۱۰ ساله یا ۱۵ ساله صورت گرفته باشد و مثلاً بگویند در ۴۰ سال گذشته تاکنون که ما درگیر آلودگی در شهرهای خود هستیم چه غشایی از آلودگی و از چه نوعی و چند میکرون روی هریک از بناهای تاریخی نشست کرده است. در این مورد ازنظر مقدار رسوبات روی سطوح بین تهران یا اصفهان با شهر رم در ایتالیا مقایسه می‌کنم؛ با توجه به بررسی‌ها روی سطوح برنزی در شهر رم، در هرسال حدود ۳ تا ۳ و نیم میکرون لایه آلودگی روی برنز و بین ۵ تا ۵ و نیم میکرون روی مرمر رسوب داشته است در صورت مقایسه کلی ازنظر آلودگی هوا برای شهری مانند تهران یا اصفهان این مقدار می‌تواند دو یا سه برابر باشد یعنی اگر برای ضخامت لایه آلودگی رسوب‌کرده در تهران یا اصفهان عدد ۱۰ میکرون در هرسال را تخمین بزنیم، این مقدار در مدت ۴۰ سال ۴۰۰ میکرون خواهد شد یعنی چیزی حدود نیم میلی‌متر که با چشم دیده می‌شود و قابل‌لمس است و اگر که ما این پایش چهل‌ساله را انجام دهیم با یک غشای آلاینده‌ای که سطح را پوشش داده مواجه خواهیم بود؛ بنابراین وقتی درباره کمیت آلایندگی با مقیاس میکرون صحبت می‌کنیم به پایش‌های دوره ای نیاز است  تا بتوان به‌صورت علمی درباره آن صحبت کرد.

ویژگی سطوح در معرض تأثیر

این پژوهشگر میراث معماری با تأکید بر اینکه دومین عامل که در زمان بررسی آلاینده‌ها و تأثیر آن‌ها روی میراث معماری باید در نظر گرفته شود، «ویژگی سطوح در معرض تأثیر» یعنی جنس آن‌ها است، گفت: در اینجا بهتر است به تأثیر محیط اسیدی بر لعاب اشاره کنم؛ لعاب ترکیب یک نمک فلزی است که انتظار داریم به ما رنگی را نشان بدهد چراکه هیچ رنگی در طبیعت وجود ندارد مگر اینکه وابسته به یک فلز باشد. بعضی از نمک‌های فلزی این قابلیت را دارند که در دماهای بالا تجزیه نشوند و باقی بمانند مانند نمک‌های فلز مس یا کبالت که مس، رنگ فیروزه‌ای و کبالت، رنگ لاجوردی تولید می‌کند یا نمک‌های آهن که طیف‌های مختلف رنگ قهوه‌ای از رنگ زرد تا قرمز عنابی را نشان می‌دهد یا نمک طلا که رنگ قرمز شرابی را تولید می‌کند. وقتی نمک فلزی که به آن پیگمنت گفته می‌شود را با سیلیس ترکیب کنیم لعاب تولید می‌شود که بعد از ورود به کوره، ذوب‌شده و آن نمک فلزی به درجه‌ای می‌رسد که رنگ خود را منتشر می‌کند. بعضی از آن‌ رنگ‌ها پایدارتر است مانند نمک طلا یا کبالت و بعد مس و بعضی از آن‌ها پایداری کمتری دارد مانند نمک‌هایی که رنگ سبز را از آن‌ها گرفته‌اند که به‌مرورزمان کم‌رنگ می‌شود.

کمیت آلایندگی و سنجش آن

او که به‌عنوان استادکار رشته کاشی معرق و هفت رنگ نیز شناخته‌شده است، گفت: «گرد و غبار» وقتی به‌صورت کریستال تشکیل ‌شود می‌تواند مانند یک بسترِ دارای حالت اسفنجی برای نفوذ و نگه‌داشته شدن اسیدها و مواد آلی به کار رود و هم امکان رشد قارچ‌ها در آن فراهم می‌شود، بنابراین به‌غیراز اینکه خودش یک بستر تخریبی ایجاد می‌کند، ازنظر سطحی که پوشش می‌دهد مثلاً روی لعاب یا روی سنگ نیز می‌تواند رنگ اصلی آن را تحت‌الشعاع قرار دهد که این پدیده روی بندکشی‌های کاشی‌ها بسیار دیده می‌شود. ضمن اینکه بسیاری از سیلیکات‌ها مانند کربنات کلسیم که در گچ وجود دارد با نفوذ آب به‌صورت شوره از بین بندهای کاشی‌ها بیرون می‌آید. از سویی دیگر به دلیل حالت اسفنجیِ آن، مواد آلی و ترکیبات غیر فلزات و میکروارگانیسم‌ها درون این بافت اسفنجی رسوب می‌کنند و  باعث تخریب می‌شوند.

این کارشناس حوزه میراث معماری یادآوری کرد که اگر در مطالعه تأثیر آلاینده‌ها روی  یک بنا در منطقه اقلیمیِ کلی مانند استان اصفهان فقط موردنظر قرار بگیرد که دارای اقلیم گرم و خشک است و خرده اقلیم‌ها در مطالعات در نظر گرفته نشود قطعاً آن مطالعه به بیراهه خواهد رفت.

ایسنا/اصفهان یک پژوهشگر و متخصص در معماری سنتی گفت: گرد و غبار وقتی به‌صورت کریستال تشکیل شود، روی بناهای تاریخی مانند یک بسترِ دارای حالت اسفنجی برای نفوذ و نگه‌داشتن اسیدها و مواد آلی به کار می‌رود؛ ضمن اینکه میکروارگانیسم‌ها نیز با رسوب به درون این سطح اسفنجی باعث تخریب می‌شوند. بنابراین گرد و غبار و خاک، علاوه بر اینکه رنگ اصلی سطحی که پوشش می‌دهند را تحت‌الشعاع قرار خواهند داد، یک بستر تخریبی نیز در بناهای تاریخی ایجاد می‌کند.

موسوی زاده کاشی‌پز که طراحی و اجرای کاشی‌کاری گنبد مسجد بوخمسین دمام در عربستان، طراحی و اجرای کاشی‌کاری گنبد و مناره‌های مسجد سلطان قابوس در شهر صحار عمان، طراحی و اجرای گنبد و مناره‌های مسجد امام علی در کپنهاگ دانمارک و طراحی و اجرای کاشی‌کاری نما و سردرهای مرکز اسلامی جارکارتا، برخی از پروژه‌های اجراشده توسط او به‌شمار می‌رود، ادامه داد: سومین نوع آلاینده‌ها «گرد و غبار» است که می‌تواند شامل کلسیت‌ها و سیلیسیت‌ها باشد. اگر آن بنا نزدیک دریا باشد یا بادهایی از سمت دریا بوزد حاوی کلسیت هستند و روی بنا اثرگذار خواهند بود که البته در منطقه اصفهان کلسیت وجود ندارد بنابراین تبلور کمتری وجود دارد، اما در مقابل در اصفهان گردوغبار و خاک وجود دارد؛ بنابراین بلورهایی که روی سطح تشکیل می‌شود ممکن است مواد قبلی را در برگرفته و منجر به ایجاد ترکیب آلاینده دوجزئی شود و در عمل برای آن‌ها مانند بستر عمل می‌کند که این گروه شامل سیلیسیت‌ها است که در جریان تبلور، خود را مانند شوره روی سطح نشان می‌دهد.

او خاطرنشان کرد: این چهار عامل یعنی «مواد آلی»، «ترکیبات غیرفلزها»، «گرد و غبار» و «میکروارگانیسم‌ها» وقتی باهم یا تک‌تک یا دوتادوتا عمل می‌کنند مواد و اثراتی را به وجود می‌آورند که به آن‌ها تخریب می‌گوییم و اولین کاری که می‌کنند تولید اسید است و در چنین حالتی برای بنا خطرناک‌اند.

این پژوهشگر و متخصص در معماری سنتی با اشاره به ترکیبات فلزی به‌عنوان گروهی خاص از انواع آلاینده‌ها نیز تصریح کرد: دومین گروه از آلاینده‌ها «ترکیبات غیرفلزها» مثل So۲، No۲، O۳ است که وقتی در سوخت‌ها می‌سوزد به‌عنوان نمونه، اکسید گوگرد یا اکسید نیتروژن را ایجاد می‌کند و در اثر ترکیب با آب یا رطوبت هوا، اسیدسولفوریک و اسید نیتریک تولید می‌شود و می‌تواند عامل تخریب باشد؛ ضمن اینکه وقتی ما درباره اسید صحبت می‌کنیم باید ببینیم آن سطح موردنظر چطور تخریب می‌شود. «مواد آلی» به‌صورت غشای تیره‌رنگ به‌غیراز اینکه روی سطح نشست کرده و دوده ایجاد می‌کنند و ظاهر اصلی اثر را تحت تأثیر قرار می‌دهد وقتی با اسید ترکیب می‌شوند می‌تواند به‌عنوان یک عامل مخرب برای بنا محسوب شوند، حتی می‌توانند همچون نوعی خوراک برای آلاینده‌های گروه چهارم یعنی میکروارگانیسم‌ها باشند، به‌این‌ترتیب قارچ‌ها که مهم‌ترین گروه میکروارگانیسم‌ها هستند بستر مناسب‌تری برای رشد پیدا می‌کنند.

تقسیم‌بندی آلاینده‌ها در ۵ گروه

سید مسعود موسوی زاده کاشی‌پز در گفت‌وگو با ایسنا و با اشاره به موضوع انواع آلاینده‌ها و تأثیرگذاری آن روی میراث معماری اصفهان،اظهار کرد: اینکه آلاینده‌ها چه تأثیراتی روی میراث معماری دارند مبحث بسیار مهم و گسترده‌ای است که به مطالعه و پژوهش‌های بنیادی نیاز دارد و لازم است که در چنین مباحثی که درباره بناهای تاریخی در مناطق مختلف مطرح می‌شود دانشگاه‌ها ورود کنند و پایش‌ها و رصدهای لازم و مرتبط را انجام دهند. کوتاه‌ترین زمان این پایش‌ها در یک بازه زمانی ۵ تا ۱۰ سال قابل‌بررسی است و شاید مقایسه بررسی‌ها در چند دوره ۵ ساله بتواند کوتاه‌ترین قضاوت را به ما ارائه کند. ضمن اینکه در این خصوص باید از تخصص‌های مختلفی استفاده شود چون موضوعی میان‌رشته‌ای است؛ بنابراین هر اظهارنظری که درباره تأثیر وضعیت آلودگی هوا در مورد میراث معماری انجام می‌شود اگر مبتنی به رصدها و پایش‌های دوره‌ای نباشد علمی نخواهد بود، مگر اینکه بر اساس کلیت‌ها و دسته‌بندی‌ها و تجربه‌های قبلی ارائه‌شده باشد که البته در ایران حتی در همین اندازه نیز مطالعه بسیار اندکی صورت گرفته است.

این کارشناس ارشد مهندسی معماری بابیان اینکه چهارمین مورد آلاینده‌ها که می‌تواند روی میراث معماری اثرگذار باشند «میکرواروگانیسم‌ها» هستند که بدترین آن قارچ است و حتی روی سطح سرامیک نیز دیده می‌شود، توضیح داد: در خصوص میکروارگانیسم‌ها باید مثالی بزنم؛ یک سطح لعاب‌دار را تصور کنید؛ اگر این لعاب سالم بوده و اسفنجی نشده باشد یعنی در دمای بالا پخته‌شده باشد مثل لعاب‌های قلع و سرب که در بالای دمای هزار درجه پخته می‌شود انتظار می‌رود که روی آن سطح سرامیک یا کاشی یک سطح کاملاً شیشه‌ای داشته باشیم، اما لعاب‌های امروزی در ۸۵۰ درجه پخت می‌شود و خلل و فرج میکروسکوپی زیادی دارند یعنی نفوذپذیری سطح لعاب زیاد است و یا ممکن است آن لعاب در اثر فرسایش یا یخ‌زدگی و یا رعد و برق، ترک‌خورده باشد و یا دچار شکستگی شده باشد، در این صورت سطح لعاب دارای خلل و فرجی در مقیاس میکروسکوپی است که مکانی برای رشد قارچ‌ها خواهد شد و اولین تأثیر آن تولید اسید و دومین اثرش تغییر رنگ است چون پیگمنت یا رنگ‌دانه نیز تولید می‌کند و به‌عنوان‌مثال رنگ فیروزه‌ای سفیدک می‌زند و یا سطح چوب به سمت رنگ قرمز یا زرد تغییر رنگ می‌دهد درصورتی‌که این رنگ اصلی آن اثر نیست بلکه رنگ قارچ است.

انتهای پیام



منبع

او گفت: درمجموع، اگر مطالعه‌ای درباره تأثیرپذیری یک بنای تاریخی از انواع آلاینده‌ها انجام شود اما هریک از این ۵ عامل یعنی «شناسایی انواع آلاینده‌ها»، «ویژگی سطوح در معرض تأثیر»، «کمیت آلایندگی»، «نقشه مناطق مختلف برحسب آلودگی» و همچنین «نحوه قرارگیری اثر در محل» در نظر گرفته نشود، آن مطالعه ارزش علمی نخواهد داشت.

موسوی زاده کاشی‌پز ادامه داد: مورد چهارم که باید در بررسی آلاینده‌ها و تأثیر آن‌ها روی میراث معماری موردتوجه قرار گیرد «نقشه مناطق مختلف برحسب  آلودگی» است، به‌عنوان‌مثال مسجد جامع عباسی در منطقه‌ای قرا دارد که اتومبیل تردد نمی‌کند یا مسجد جامع دشتی در بیرون شهر قرار دارد یا اینکه یک بنا در منطقه روستایی قرار دارد که سوزاندن چوب در اطراف آن زیاد انجام می‌شود و یا بنایی دیگر در منطقه کویری است که فرسایش شن‌های روان وجود دارد؛ بنابراین نوع آلایندگی و تأثیرپذیری هر یک از این بناها از این آلایندگی برحسب موقعیت قرارگیری آن در نقشه و در مقیاس کلان با دیگری متفاوت است، ازاین‌رو باید به محل قرارگیری بنا در یک اقلیم توجه کرد.

موسوی زاده کاشی‌پز موضوع پنجم در بررسی آلاینده‌ها و تأثیر آن‌ها روی میراث معماری را «نحوه قرارگیری اثر در محل» برشمرد و اضافه کرد: مثلاً در جبهه شرقی کاخ هشت‌بهشت یک حوض آب قرار دارد و سمت غرب آن با درخت و فضای سبز در تماس است، بنابراین نوع تأثیری که آلاینده‌ها روی هریک از وجه‌های این بنا می‌گذارند متفاوت است و حتماً باید مطالعه و رصد شود. یا اگر آن سمت از گنبد که آفتاب می‌گیرد و جبهه‌ای که برف می‌نشیند یا سردتر است را با یکدیگر مقایسه کنیم رشد قارچ‌ها داخل ترک‌هایی که در اثر یخ زدن ایجاد می‌شود روی این دو جبهه با دیگری متفاوت است، نمونه‌ای دیگر این است که با توجه به جاری نبودن زاینده‌رود احتمالاً در چند سال آینده با فرسایش باد روی بدنه‌های غربی پل‌های تاریخی مواجه خواهیم شد چراکه به‌مرورزمان ماسه کف رودخانه ممکن است آجرهای یک‌طرف هر یک از پل‌های تاریخی را که در معرض باد غالب اصفهان قرار دارد تحت تأثیر قرار دهد و پل‌ها ازیک‌طرف در مقایسه با طرف دیگر همان پل که پشت به باد است دچار فرسایش بیشتری خواهند شد؛ بنابراین نحوه قرارگیری بنا در هریک از سایت‌ها باید موردنظر قرار بگیرد.

نحوه قرارگیری اثر در محل