شاه آرمانی در منظر ایرانیان باستان، شهریار دینیار بود. یعنی کسی که جامع مقام دین و دولت است. چنین فردی، برخوردار از فرّ ایزدی، پیرو خرد و هماهنگ با کیش اهورامزداست. با هر آنچه بدی و پلیدی است میجنگد و دوستدار هر آن چیزی است که فضیلت نامیده میشود؛ پاک و درست پیمان، عادل، دلیر و نیرومند است. چنین شاهی مایه برکت برای مردم و کشور خویش است. ریزش باران و فراخی نعمت و آبادانی کشور همه به وجود دینیار و عدالتورز او وابسته است (فتحالله مجتبایی، شهر زیبای افلاطون و شاهی آرمانی در ایران باستان، انجمن فرهنگ ایران باستان، ۱۳۵۲)
در منطقه کهگیلویه و دامنههای کوه دنا، نام و نشان بسیاری از آبادیها، تپهها، کوهها، گردنهها، غارها و چشمهها با داستان کیخسرو و پنهان شدن وی از انظار ارتباط پیدا میکند و مردم هر منطقه معتقدند نقطهای که این پادشاه خداترس و مردمدوست از دیدهها نهان شده، نزدیک ولایت آنهاست. توجه و دلبستگی توام با حرمت مردم نسبت به این پادشاه تا آنجاست که او را در شمار پاکان و جاودانان میشمارند و معتقدند که همچون خضر نبی زندگانی جاوید دارد. عدهای حتی خضر و او را شخصیتی واحد میدانند و گویند هنگام ظهور حضرت صاحب (ع) به جمع یاران آن حضرت میپیوندد و در رکاب وی خواهد بود. (سیدابوالقاسم انجوی شیرازی، مردم و قهرمانان شاهنامه، علمی، ۱۳۶۳)
به گزارش ایسنا، داستان سیاوش و فرزند او کیخسرو که بهخونخواهی پدر قیام و پدربزرگ مادریاش را قصاص کرد، یک سوم شاهنامه را به خود اختصاص میدهد. این حکایت پیش از اسلام و حتی پیش از متنهای پهلوی ریشه دارد اما جالب آنکه تا باور شیعیان تداوم یافته است؛ شیعیانی که معتقدند کیخسرو نیز هنگام ظهور قائم آل محمد (ص) باز گشته، در رکاب او قرار خواهد گرفت.
انتهای پیام