به گزارش ایسنا، داستان سیاوش و فرزند او کیخسرو که بهخونخواهی پدر قیام و پدربزرگ مادریاش را قصاص کرد، یک سوم شاهنامه را به خود اختصاص میدهد. این حکایت پیش از اسلام و حتا پیش از متنهای پهلوی ریشه دارد اما جالب آنکه تا باور شیعیان تداوم یافته است؛ شیعیانی که معتقدند کیخسرو نیز هنگام ظهور قائم آل محمد (ص) باز گشته، در رکاب او قرار خواهد گرفت.
از او بهعنوان پادشاهی دادگستر یاد میشود که پس از مدت طولانی سلطنت، از نظرها پنهان شد و دیگر هیچگاه به میان مردم بازنگشت. پس از غیبت او این باور پیش آمد که روزی برای برقراری مجدد عدالت بازخواهد گشت. چند قرن بعد هم این باور در میان مردم فلات مرکزی ایران قوت گرفت که کیخسرو هروقت که امام دوزادهم شیعیان (عج) ظهور کرد، به یاری او باز خواهد گفت.
و بدینگونه کیخسرو که در متون دینی یکی از جاودانان و یاوران سوشیانس – موعود زرتشتی – است، در اعتقادات شیعیان از یاوران امام زمان – موعود تشیع – در میآید. (افسانه خاتونآبادی، کیخسرو آرمانشاه ایرانیان، جهان کتاب، ۱۳۹۱).
انتهای پیام
منبع
در منطقه کهگیلویه و دامنههای کوه دنا، نام و نشان بسیاری از آبادیها، تپهها، کوهها، گردنهها، غارها و چشمهها با داستان کیخسرو و پنهان شدن وی از انظار ارتباط پیدا میکند و مردم هر منطقه معتقدند نقطهای که این پادشاه خداترس و مردمدوست از دیدهها نهان شده، نزدیک ولایت آنهاست. توجه و دلبستگی توام با حرمت مردم نسبت به این پادشاه تا آنجاست که او را در شمار پاکان و جاودانان میشمارند و معتقدند که همچون خضر نبی زندگانی جاوید دارد. عدهای حتا خضر و او را شخصیتی واحد میدانند و گویند هنگام ظهور حضرت صاحب (ع) به جمع یاران آن حضرت میپیوندد و در رکاب وی خواهد بود. (سیدابوالقاسم انجوی شیرازی، مردم و قهرمانان شاهنامه، علمی، ۱۳۶۳)
کیخسرو که زمان قتل پدرش سیاوش – در سرزمین توران و بهدستور پدربزرگش افراسیاب – در شکم مادرش فرنگیس بود، در ماجرایی شبیه موسی (ع) نجات یافت و در سرنوشتی همانند کوروش هخامنشی، شاه آرتور، هملت، اردشیر ساسانی و شخصیتهایی از شرق دور تا غرب که از این دست هستند، بهظاهر برای انتقام خون پدر و درواقع برای برقراری عدالت قیام کرد و در جنگ هم پیروز شد.
«کیخسرو» فرزند «سیاوش» و «فرنگیس» و نوه «کیکاووس» و «افراسیاب» از ایران و توران، آرمانشاه ایرانیانی است که معتقدند روزی از غیبت خود باز خواهد گشت تا همچون مسیح (ع) به قیامکننده موعود مسلمانان بپیوندند.
شاه آرمانی در منظر ایرانیان باستان، شهریار دینیار بود. یعنی کسی که جامع مقام دین و دولت است. چنین فردی، برخوردار از فرّ ایزدی، پیرو خرد و هماهنگ با کیش اهورامزداست. با هر آنچه بدی و پلیدی است میجنگد و دوستار هر آن چیزی است که فضیلت نامیده میشود؛ پاک و درست پیمان، عادل، دلیر و نیرومند است. چنین شاهی مایه برکت برای مردم و کشور خویش است. ریزش باران و فراخی نعمت و آبادانی کشور همه به وجود دینیار و عدالتورز او وابسته است (فتحالله مجتباییف شهر زیبای افلاطون و شاهی آرمانی در ایران باستان، انجمن فرهنگ ایران باستان، ۱۳۵۲)